Hi, I Am Arsham Parsi

Queer Rights Activist

DONATE TO IRQR NOW

Blog – وب نوشت های من

یکی از افتخارات من همان کامپیوتر پنتیوم ۲ است

امروز با یکی از دوستان صحبت می کردم و در میان حرف هایش گفت که فردی به او گفته است که آرشام هم لپ تاپی دارد مثل من و تو و با آن کار می کند و چیز مهمی نیست و به اصطلاح «فکر نکن که چه خبر است». به او گفتم که امروزه همه از لوازم الترونیکی ای مثل کامپیوتر٬ موبایل و … استفاده می کنند و تقریبا همه این وسایل را در دست دارند اما نحوه ی استفاده درست از وسایل نیز نباید نادیده گرفته شود. گفتم که یکی از افتخارات زندگی من این است که سال ها پیش با یک کامپیوتر ۳۸۵ و بعد پنتیوم ۱ و پنیتوم ۲ شروع کردم و از اتاق کوچک خانه ی پدری ام در شیراز توانستم با آن امکانات محدود حرکتی را آغاز کنم که نه تنها تا به امروز ادامه داشته است...

Read More

این جایزه تقدیم به همه شما: دگرباشان انقلاب زده

این روزها، مدام گذشته به چشمم می آید. به همه روزهای سالهای ایران. به همه روزهای بچگی. یاد کودکی زمختمان افتادم! دگرباشی ما بچه های انقلاب زده، چقدر سخت بود. در چه سالهای سیاهی خودمان را شناختیم. شاید برای نسل اینترنت هر چند محدود ایران، روزهای بدون اینترنت، بدون آگاهی، بدون تلویزیون های ماهواره ای و بدون فعالیت های ریز و درشت حقوق بشری در داخل و خارج غیر قابل تصور باشد. اما من و ما نسلی بودیم که روز به روزش را تجربه کردیم. چشممان را که باز کردیم موشک های صدام روی سرمان فرود می آمد، مدرسه که رفتیم نهیب خشن جنگ روی سرمان بود و «خاکی» همه جا رنگ غالب بود. از مردسالاری غبار روبی کرده بودند و کافی بود ذره ای مثل آنها نباشی تا زیر شلاق آئینی له بشوی. حق ما، بین دعواهای سیاسی داخلی...

Read More

شایعه پراکنی در جهت “امنیتی نشان دادن فضا” کار وزارت اطلاعات است

در چند روز گذشته دوستان بسیاری از من درباره گزارشی که اخیرا درباره نفوذ وزارت اطلاعات میان فعالان دگرباش و امنیتی شدن جو منتشر شده بود پرسیدند. من از چند فعال دیگر حقوق دگرباشان سوال کردم. نه من و نه آنها گزارش مشابهی از شبکه هایی که با آنها در داخل و خارج از کشور در تماس هستیم نشنیده ایم. احتیاط شرط عقل است اما نترسید. اتفاقا یکی از شیوه های رایج وزارت اطلاعات شایعه سازی در جهت قدرتمند و پیگیر نشان دادن خود در امور مختلف است. آنها مستقیم یا توسط عوامل خود در داخل و خارج از کشور می کوشند تا با ایجاد ترس و امنیتی نشان دادن فضا فعالیت فعالان و شهروندان را کم کنند و به این ترتیب با کمترین انرژي، غیر مستقیم، افراد را سرکوب و ساکت کنند. اضطراب، رعب و وحشت و اختناق دقیقا...

Read More

ترکیه ای که من در آن زندگی کردم

پنجم مارچ ۲۰۰۵ ساعت ۱۲:۴۵ بعدازظهر وارد ترکیه شدم. درست چند روز مانده به عید نوروز. تا درخواست پناهندگی بدهم و حدود سیزده ماه به عنوان پناهنده در ترکیه زندگی کردم تا در روز ۱۰ ماه می ۲۰۰۶ که ترکیه را به مقصد تورنتو ترک کردم. ترکیه ای که من در آن به عنوان پناهجو زندگی کردم با ترکیه ی امروز و زندگی پناهجویی امروز از بعضی جهات خیلی متفاوت تر و یا سخت تر بود. برایتان می نویسم که شاید رنج پناهجویی این روزها با این مقایسه کمی آسان تر شود. می نویسم که در تاریخ بماند من و ما چه کشیده ایم وقتی وارد کایسری شدم کسی را نمی شناختم جز یک نفر از دوستان که از ایران او را می شناختم و همان شب با دوست پسرش به دنبال من به ایستگاه قطار آمده بود و به...

Read More

آن روز فرا خواهد رسید

روزی که تصمیم گرفتم برای حقوق دگرباشان ایرانی فعالیت کنم نوزده سال داشتم و نمی دانستم که چه راه پر پیچ و خمی در پیش دارم. تصمیم گرفتم چون نیازی احساس می کردم برای حرف زدن٬ برای دفاع کردن از حقوقی که نه تنها پایمال شده بود بلکه به زبان آوردن آن نیز ترس داشت. بیش از پانزده سال از آن روز می گذرد و روزی نبوده است که احساس پشیمانی کنم همیشه تلاش کردم که همراه دیگر دوستان دگرباشام باشم. از شادی ها٬ غم ها٬ سختی ها٬ شکست ها و پیروزی های دوستان دگرباشم شاد شدم٬ غمگین شدم٬ سختی کشیدم٬ شکست خوردم و پیروز شدم. یکی از مهمترین عواملی که در طی این سال ها باعث شده که دست از کار نکشم همانا تماس ها٬ لبخندها٬ شادی ها و تشکرهایی است که از طرف جامعه ی دگرباشم دریافت می کنم. همیشه گفته...

Read More

واژه ی دگرباش

در چند جا دیدم که باز سر باید/نباید استفاده کردن از واژه “دگرباش” بحث شده بود. اول از همه باید بگویم که چقدر خوشحال می شوم وقتی این بحث ها را می خوانم و می بینم که سطح گفتگوها میان ما به اینجا رسیده که درباره “واژه واژه” حضورمان چنین وسواسی شده ایم و این خیلی خوب استخاطرم هست وقتی بعد از سالها تجربه زندگی و فعالیت به عنوان یک همجنسگرا در داخل مرزهای ایران و زیر سلطه جمهوری اسلامی، به خارج از کشور آمدم، این بحث ها اصلا وجود نداشت. البته همجنسگرایان بسیاری بیرون از کشور زندگی می کردند اما هرگز سطح فعالیت ها چنین نبود. اولین فعالیت های من و دوستان تازه از ایران بیرون آمده مان در آن سالهای نخستین دهه 80 خورشیدی، آجرهای اول جنبش بود. در حدی که بیاییم و دنبال واژه ای بگردیم برای...

Read More